معشوقه پرست

معشوقه پرست

معشوقه پرست

معشوقه پرست

غو

شنیدم که چون غوی زیبا بمیرد

فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی

رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

که خود در میان غزلها بمیرد

گروهی برآنند کین مرغ شیدا

کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد

شب مرگ از ترس آنجا شتابد

که از مرگ غافل شود تا بمیرد

گرفتم من این نکته باور نکردم

ندیدم که غویی به صحرا بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا برامد

شبی هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی آغوش وا کن

که می خواهد این غوی زیبا بمیرد

نظرات 3 + ارسال نظر
حاجیه یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:31 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com

سلام
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد ...
زیبا بود .
موفق باشید

حاجیه یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:56 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com/

سلام .
خیلی ممنون که به من سر زدی

حامی یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:19 ب.ظ http://dud.blogsky.com

سلام . من این شعر و خیلی دوست دارم . مخصوصاْ وقتی حبیب می خونه . یه سرم به من بزن مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد