معشوقه پرست

معشوقه پرست

معشوقه پرست

معشوقه پرست

ترا گم میکنم هرروزو پیدا میکنم هر شب
اینسان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب


تب ی این کاه را چون کوه سنگین میکند ان گاه
چه اتش ها که در این کوه برپا میکنم هرشب

تماشایی ست پیچ و تاب اتش ها....خوشا بر من
که پیچ ئ تاب اتش را تماشا میکنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست!
چه گونه با جنون خود را مدارا میکنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی((ها)) میکنم هر شب

تمام سایه ها را میکشم بر روزن مهتاب
حضورـ ام را ز چشم شهر حاشا میکنم هر شب

دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش
چه بی ازار با دیوار نجوا میکنم هر شب

کجا دنبال مغهومی برای عشق میگردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب.

نظرات 2 + ارسال نظر
مرمر دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:25 ب.ظ http://shahre-gonah.blogsky.com

سلام شعرت خیلی قشنگه
موفق باشی دوست داشتی یه سری بزن

نیما سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ق.ظ http://www.shekaste-sokoot.blogsky.com

سلام!!!

با اینکه این شعر را قبلا تو یک کتاب خوندم ولی باز هم به

من چسبید...ممنون...!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد